زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه
 

آموزش سحر





سحر از گناهان کبیره و اموزش دادن آن نیز به جز برخی موارد مشروعیت ندارد.


۱ - آموزش دادن و آموختن



و آموزش دادن و آموختن آن به منظور به کار بستن و نیز دریافت اجرت در ازاى یاد دادن آن حرام و باطل است؛

۱.۱ - به منظور دفاع و باطل کردن سحر


لیکن به تصریح برخى، آموختن سحر به انگیزه دانستن و نه عمل کردن و یا به کار بستن آن هنگام ضرورت، جایز است.
برخى گفته‌اند: یاد گرفتن سحر به انگیزه حفظ خود از سحر شدن توسط دیگرى و دفع زیان آن از خود و مسلمانان و نیز دفع شر کسى که بدان وسیله ادعای پیامبری مى‌کند، جایز، بلکه در مورد آخر، واجب کفایی است؛
لیکن برخى، به کار گرفتن سحر را جهت حفظ خود یا دفع کسى که بدان سبب ادعاى پیامبرى مى‌کند، جایز ندانسته‌اند.

۲ - گشودن سحر با ذکر و دعا



گشودن سحر به وسیله ذکر، دعا و آیات قرآن کریم جایز است؛ لیکن در اینکه گشودن آن به وسیله سحر جایز است یا حرام، اختلاف مى‌باشد.
[۱۱] سداد العباد، ص۴۲۹-۴۳۰.

البته اگر حفظ واجبى اهم، متوقف بر عمل سحر باشد، سحر جایز، بلکه واجب خواهد بود.

۳ - عمل مشکوک



عملى که مصداق سحر بودن آن مشکوک است، به تصریح برخى، محکوم به حکم سحر نیست و اگر از جهتى دیگر، همچون زیان داشتن براى کسى، حرام نباشد، اشکالى ندارد.

۴ - دیدگاه فقهی امام خمینی



سحر و احکام مربوط به آن در فقه نیز مورد بحث‌وبررسی قرار گرفته است. نظرات فقهی امام خمینی درباره عمل به سحر، یادگرفتن و یاددادن و مجازات به‌کاربستن آن در کتاب‌های فقهی ایشان مانند تحریرالوسیله و استفتائات بیان شده است.

۴.۱ - تعریف سحر


امام خمینی در تحریرالوسیله درباره تعریف سحر می‌نویسد: «المراد به ما یعمل من کتابة او تکلّم او دخنة او تصویر او نفث او عقد ونحو ذلک یؤثّر فی بدن المسحور او قلبه او عقله، فیؤثّر فی احضاره او انامته او اغمائه او تحبیبه او تبغیضه ونحو ذلک.» منظور از جادوگری آن است که با نوشتن یا سخن‌گفتن یا دود نمودن یا با تصویر یا دمیدن یا گره‌زدن و مانند این‌ها انجام می‌گیرد که در بدن شخص سحر شده یا قلب او یا عقل او اثر می‌کند، پس در احضار او یا خواب کردن یا بیهوش کردن یا به دوستی و یا دشمنی واداشتن او و مانند این‌ها تاثیر می‌نماید.

۴.۲ - حکم عمل به سحر و یاد گرفتن و یاد دادن آن


امام خمینی در تحریرالوسیله می‌نویسد: «عمل السحر وتعلیمه وتعلّمه و التکسّب به حرام‌.» جادو کردن و یاددادن و یادگرفتن و کسب کردن با آن، حرام می‌باشد. البته «رجوع به ساحر برای ابطال سحر مانع ندارد، ولی تنها احتمال، موجب جواز رجوع به ساحر نیست.» او «گر حفظ نفس یا واجب دیگری بر آن موقوف باشد با ملاحظه اهمیت واجب دیگر مانع ندارد.» بنابراین انسان در امور زندگی و حل مشکلات «به سحر و جادو نمی‌تواند متوسل شود.» و اگر سحر را به جهت باطل نمودن مدعی نبوت یاد بگیرد اشکالی ندارد، بلکه چه‌بسا واجب باشد.

۴.۳ - اموری که به سحر ملحق می‌شود


به خدمت گرفتن فرشتگان و حاضر کردن جن و تسخیر آن‌ها و احضار ارواح و تسخیرشان و امثال این‌ها به جادوگری ملحق است. بلکه «شعبده» به آن ملحق می‌شود یا قسمی از آن است؛ و آن عبارت است از اینکه به سبب‌ حرکت سریع، غیرواقع را واقع نشان دهد.
و همچنین است «کهانت»؛ و آن عبارت است از اینکه خبر بدهد از آنچه در آینده واقع می‌شود، به اعتقاد اینکه بعضی از جن‌ها خبر آن را به او القاء می‌کنند، یا به‌زعم اینکه امور را با مقدمات و اسبابی که با آن بر زمان وقوع آن‌ها استدلال می‌کند می‌داند.
و همچنین است «قیافه‌شناسی»؛ و آن عبارت است از اینکه با نشانه‌های خاصی استناد کند در اینکه بعضی از مردم را به بعضی دیگر ملحق نماید و بعضی را از بعضی دیگر سلب کند؛ بر خلاف آنچه که شارع مقدس آن را میزان ملحق شدن و نشدن قرار داده است که عبارت از بودن و نبودن فراش است.
و همچنین است «تنجیم»؛ و آن عبارت است از خبردادن یقینی و جزمی از حوادث جهان هستی، از ارزانی و گرانی و کم‌حاصلی و پرحاصلی و زیادی باران و کمی آن و غیر این‌ها از خیر و شر و نفع و ضرر به استناد حرکات فلکی و نظرات ستاره‌شناسی و اتصالات کوکبی و معتقد باشد که این امور فلکی در این عالم به طور مستقل یا با شرکت با خداوند - که بالاتر است از آنچه ظالمین می‌گویند - مؤثر می‌باشند، نه (اعتقاد به) هر تاثیری - ولو (اعتقاد) به اینکه خدای متعال آن اثر را به آن‌ها عطا کرده باشد - درصورتی‌که (این اعتقاد) از روی دلیل قطعی باشد (که در این صورت اشکال ندارد). و خبردادن به گرفتن خورشید و ماه و به اول هر ماه و به نزدیکی کواکب و جداشدن آن‌ها، درصورتی‌که از روی اصول و قواعد درستی ناشی باشد، جزء تنجیم حرام نیست. و اشتباهی که احیاناً از آن‌ها واقع می‌شود، مانند سایر علوم، از خطای در حساب و به‌کارگیری قواعد، سرچشمه می‌گیرد.

۴.۴ - مجازات ساحر


کسی که عمل به سحر نماید اگر مسلمان باشد کشته می‌شود؛ و اگر کافر باشد، تادیب می‌شود.

۴.۵ - راه‌های اثبات سحر


سحر با اقرار ثابت می‌شود و احوط (وجوبی) آن است که دو مرتبه اقرار نماید و با بیّنه هم ثابت می‌شود.

۴.۶ - قتل عمد بودن کشتن به سببیت سحر


اگر او را سحر کند پس کشته شود و سببیّت سحر او برای قتل معلوم باشد این عمد است درصورتی‌که با این کار، قصد قتل او را کرده باشد وگرنه عمد نیست، بلکه شبه‌عمد می‌باشد؛ و بین قول به اینکه سحر واقعیّت دارد یا نه فرقی نیست. و اگر مثل این‌گونه سحر نوعاً کشنده است عمد می‌باشد ولو اینکه قصد قتل را با آن نداشته باشد.

۴.۷ - دیه زوال عقل به‌واسطه سحر


در آن (زوال عقل) دیه کامل می‌باشد. و در نقصان آن ارش است. و در زایل شدن و نقصان آن، قصاص نیست. در زایل شدن یا نقصان عقل، بین اینکه سبب در آن‌ها، زدن بر سر او باشد یا بر غیر آن و بین غیر آن از اسباب، فرقی نیست. پس اگر او را در وحشت بیندازد تا عقلش زایل شود بر او دیه کامل است. و همچنین است اگر او را سحر نماید.

۵ - پانویس


 
۱. طوسی، محمد بن حسن، النهایة، ص۳۶۵-۳۶۶.    
۲. حسینی عاملی، جواد، مفتاح الکرامة، ج۱۲، ص۲۲۶.    
۳. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۸.    
۴. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیه، ج۳، ص۱۶۴.    
۵. مکی عاملی، محمد بن جمال الدین، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۲۱۵.    
۶. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۷-۷۸.    
۷. موسوی گلپایگانی، محمدرضا، هدایة العباد، ج۱، ص۳۴۱.    
۸. حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام الشرعیة علی مذهب الإمامیة، ج۲، ص۲۶۱.    
۹. عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیه، ج۳، ص۱۶۴.    
۱۰. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۸، ص۱۷۵.    
۱۱. سداد العباد، ص۴۲۹-۴۳۰.
۱۲. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۷۸.    
۱۳. موسوی گلپایگانی، محمدرضا، هدایة العباد، ج۱، ص۳۴۱.    
۱۴. نراقی، احمد، مستند الشیعة، ج۱۴، ص۱۱۵.    
۱۵. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۸۵.    
۱۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۵۲۹، کتاب المکاسب و المتاجر، مسالة۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۵۲۹، کتاب المکاسب و المتاجر، مسالة۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۶، استفتائات امام خمینی، ج۵، ص۶۱۳، سؤال۶۸۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۶، استفتائات امام خمینی، ج۵، ص۶۱۱، سؤال۶۸۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۶، استفتائات امام خمینی، ج۵، ص۶۱۴، سؤال۶۸۱۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۱۰، کتاب الحدود، الفصل الثالث فی حد القذف، فروع، الثالث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۵۲۹، کتاب المکاسب و المتاجر، مسالة۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۱۰، کتاب الحدود، الفصل الثالث فی حد القذف، فروع، الثالث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۱۰، کتاب الحدود، الفصل الثالث فی حد القذف، فروع، الثالث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۴۶، کتاب القصاص، القسم الاول فی قصاص النفس، القول فی الموجب، مسالة۱۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۶۲۷، کتاب الدیات، المقصد الثانی فی الجنایة علی المنافع، الاول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۲۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۶۲۷، کتاب الدیات، المقصد الثانی فی الجنایة علی المنافع، الاول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    


۶ - منبع



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۴۱۱-۴۱۷.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    


رده‌های این صفحه : دیدگاه های فقهی امام خمینی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.